"بنیاد سینمای آوانگارد" - چرم گردون

"بنیاد سینمای آوانگارد" - چرم گردون

دانلود فیلم های اکسپریمنتال
"بنیاد سینمای آوانگارد" - چرم گردون

"بنیاد سینمای آوانگارد" - چرم گردون

دانلود فیلم های اکسپریمنتال

نگاه استاد محمدرضا اصلانی به فیلم بلند " زن می آفریند"

نگاه استاد محمدرضا اصلانی به فیلم بلند " زن می آفریند"


فیلم زن که می آفریند، ما را به دیدن ذات جهان-گوهر جهان- دعوت می کند. ما را به صبوری در برابر ذات جهان، ما را به دیدنی برای خیال کردن همه جهان می برد..

باید فیلم را دید. بی پلک زدن. همچنان که زن پلک نمی زند : همه ذرات جهان را. همه ذرات لحظه ها را از نور، که غروب- شب می شود، تا تاریکی، که طلوع میکند،ذره ذره با صبوری عجیب جهان خلقت؛ که فراتر از صبوری ما ، در این ذره گی، ما صبوری خود زاده می شود. ما به شهادت جهان می رویم، همچنان که آن قدیس قهرمان- به شهادت رفت- به شهادت برسون. حتی خورشید در این شهادت می سوزد، محو می شود، و جز طیف بیرنگی دریای موج های ریز بافت از خود بجا نمی گذارد. و طیف نیز فرو می ریزد. و ما همه ی اینها را در واقعیتی یگانه شده با واقعیت فیلمیک می بینیم، اگر به صبوری جهان باشیم.

 می توانیم تحمل نکنیم. اما اگر تحمل کنیم، هر لحظه ذره یی (ذره- موج) یک حادثه است که ما چون مرگ و تولد پی در پی، از آن می توانیم گذر کنیم، و به عینه تجربه شان کنیم.

انسان امروز که گمان ندارم هیچگاه، فرصت ایستادن در برابر یک غروب و یک شب خالص و ناب را بی هیچ صدایی، داشته باشد، - خاصه انسان فیلم زده- اینجا فرصت می کند که با دیدن همه لحظات بی هیچ کم و کاستی ، نه تنها حضور جهان را، که حضور خود را لمس کند. یکی شدن زمان فیلم با زمان جهان، به ما اجازه می دهد، که ما نیز با جهان و با حضور جهان یکی شویم؛ و با واقعیت حضورمند خود- گم شدن در هیاهو- فارغ و رها شده از همه اضافات شرور، مواجه شویم.

 

رکن الدینی ما را به اصلی ترین وجود جهان می برد، ما را به صلیب شدن نه یک قدیس، که به صلیب شدن جهان می برد. و ما می باید چون صلیب صبوری کنیم و پایداری، و یک لحظه که صلیب مان می شکند، شب شدن آغاز می شود. و ذرات شب ما را احاطه می کند. با خونسردی کند و فکور یک قاتل حرفه یی، در محو کردن همه چیز محو شدن جهان. به فقدان درآمدن جهان و تصویر. اما چیزی ، چیزی چون همواره یک جنایت قاتل، در اینجا، در این لحظه، به واقع یک واقعه فاجعه آخرالزمانی وقوع می یابد. یا نه تصویر می یابد. تصویری مطلق. واقعی ترین آخرالزمان. نه یک آخرالزمان ساخته و پرداخته، ساخته و دستکاری شده و ماجرا طلب.

رکن الدینی ما را در واقع به طلوع زمان می برد. زمان ... متصل. زمان بی وقفه، که شکوه بی وقفه بودنش ، حضور مرگ آسای ماست.

رکن الدینی به این ترتیب، ما را به ذات سینما می برد. سینمایی خالص، که از همه پیرایه ها آسوده شده، و می تواند خود را بازیابد. تصویر مطلقی باشد از نبودن. نبودن فیلم، و بودن سینما. آن سوی برسون. آن سوی بی چیزی، که تاتر مدرن مدعی آن است. ما همچنان که با مطلقیت نور طلوع کننده روبرو می شویم، با مطلقیت سینما روبه رو می شویم. سینما می تواند تصویری باشد از وجود جهان. سینمای آنتولوژیک. نه سینمایی یا فیلمی که از آنتولوژی سخن می گوید.

سینمای رکن الدینی نه از سینما سخن می گوید ونه از چیزی. هست. چون یک وجود. برهنه، چون آن برهنگی که در اطراف خانه خدا می باید بود. سینمای برهنه و عاری از هر آرایه، و عرضیات. سینمایی که می تواند با جهان، با زمان آغازین جهان، و با زمان آخرین جهان یکی شود. ذره ذره فرو رفتن و برآمدن جهان را به چون یک حادثه ناب، در خود یکی و یگانه کند.

اما چه کسی در جهان فرو شده در زرق، فرو شده در بدلی جات، این سینما را خواهد توانست دید؟

رکن الدینی ها ، در چنین جهانی، همچون خود جهان، گم خواهند ماند. جهان در حضور من وجه بی وجه خود گم شده است، و رکن الدینی ها، فرو شده در ذات جهان و یکی شده با او، سینما را با جهان یکی می کنند، و همذات شده با ذات جهان، این خطر کردن را تجربه می کنند، که در هیاهوی بدلی جات گم شوند و محروم شوند از دیده شدن. و تحقیر شوند در نگاه بدلی های جانشین جهان شده.

اما این گم شدن،- بلا تشبیه- چون گم ماندن اقطاب که جهان به رکن آن هاست جوهری است که با این گم ماندن در واقع خود را و ذات خود را من را- حفظ می کند. و مصون می ماند. این گم شدن ماندن اوست در افتخار ماندن. گوهر در اعماق دریای وجود است و خفته در اعماق دریاهای سهمگین. و کشف شده شان آویز سینه های بلورین است و بس. 

 

نوشته شده توسط محمدرضا اصلانی 

سینمای اکسپریمنتال: برای زبیده جانم

 

یکی از دلمشغولی هایم طی سالهای اخیر، فهم دقیق واژه های سینما و اکسپریمنتال بوده. اینکه واقعا سینما چیست؟ و در سویی دیگر اکسپریمنتال چیست؟ و نهایت؛ سینمای اکسپریمنتال به چه معناست؟ آیا می شود آنرا در جایگاه "ژانر" دانست یا "سبک" یا .....

بی هیچ تعارفی بگویم که تمامی جشن واره های ایران باری از دوش ما در این خصوص کم نکرد. (در ادامه به معانی مطرح شده در باب سینمای تجربی در جشنواره ها میپردازم و این خود میتواند چالشی بزرگ بحساب آید. ) جز این، حتی بصورت آکادمیک و فرهنگستانی با آن مواجه نشدیم. و داوران نیز سهم بزرگی در پسرفت سینمای اکسپریمنتال در ایران داشتند.

صرفا به واژه دلبستیم و به فیلمها "به به" گفتیم و رفاقت را با سینما پیوند دادیم و تعارف دادیم؛ به همدیگر. نهایت : بجای آفرینش- اصل این سینما- بازتولید شدیم. حتا به جایی رسیدیم که متقلب سینمای پست مدرن آمریکایی؟؟ و تارانتینو "یی" شدیم. و این شد سینمای تجربی نو گرای فاخر ما؟کدام ما؟

از آغاز، تجربه ی همدیگر را، به سینمای تجربی نسبت دادیم. تجربه های خامی که بارها در سینما تصویر شده بودند! چه تکنیک و چ مضمون. غافل از اینکه این سینما، تکرار شونده نیست و پیرو! که خود پیشرو است.

در همین جشنواره های فیلم کوتاه ، بارها فیلمهای شبیه به هم، تجربی نام گرفتند و جوایزی نصیب شان گردید؛. بطور نمونه: محدوده دایره و تناوب. که البته هیچ یک اساسا و بنیادن با تعریف سینمای تجربی نمیخواند. لااقل تعریفی که من بدان واقفم.

 فقط کافی است به معنای سینمای اکسپریمنتال در فراخوان آنها متوجه شویم: فیلمهایی که از لحاظ تکنیکی و مضمونی تجربه هایی جدید در سینما! باشند.

در هر سال بیش از 20 فیلم با همین تعریف روانه اذهان جامعه فیلم کوتاه می شوند. بوافع اگر ما سالی 30 فیلم با ایده ها و تجربه های نو داریم، چگونه است که جایی جز در  تاریخ سیاسی جشنواره های خارجی نداریم؟  چرا تاریخ سینما همواره به ذلت، ما را تحسین میکند؟ کدام فیلم میهن پرستانه ما جایی در تاریخ سینما دارد؟

در عوض یا فقر است یا اغتشاش...

در این میان متعجبم "آتش سبز" محمدرضا اصلانی که ما را به فهم موسیقی و عرفان و خط و زبان مملکت متوجه میکند، چرا نباید جایی در این سینمای جوایز بده، داشته باشد. در سوی دیگر فیلمهای بی شکل و قواره ما، صرفا بدلیل بیان نا امیدی و آشفتگی و آشوب، میشوند دردانه! : تحسین محقرانه!

هر چند این خود، بحث جدای میخواهد و اکنون ناچارن میگذریم.  

باری. سینمای اکسپریمنتال شناخت صحیح می خواهد. شناخت عناصر ساختاری. جز این باشد راهمان عبث میشود.

سینمای اکسپریمنتال :  

برای دست یابی به یک تعریف مشخص و جامع، گر چه ناچاریم گریزی به تاریخ مشخص شده این نوع سینما بزنیم؛ لیکن باز هم با همان تعاریف و نمونه های تکراری(اصلا خود تکرار "سم" مهلک سینمای اکسپریمنتال است) مواجهیم. یعنی همواره باید بر باله مکانیکی و سمفونی و... هانس ریشتر و دوشان و دیگران شان باشیم.

پس کار من مرور تاریخ این سینما نیست. هر چند باید و قطعا مثالها و تعاریف اش را میراث دار شوم.

اما پیش از فرو شدن در بحث اکنون، لازم است تفاوتی بیابیم میان سینمای تجربی و تجربه های شخصی.

آنچه همواره به نافهمی و کج فهمی رفته، لحاظ کردن تجربه های خود، و نسبت دادن آن به سینمای تجربی در قبال ارائه شیوه نوینی از سینما است! این به خطا شدن، دهه ها آفت جان سینمای بدحال ما بوده؛ و هست.

نخستین تعریف سینمای اکسپریمنتال میتواند از کلمه "تولید" سرچشمه شود. یعنی ما همواره بر ساختار جدید، و هارمونی آن با معانی هر چند تکرار شده، پا فشاریم. در حقیقت ما با یک سینمای واکنش مواجهیم. (اگر به سینمای ناب، امپرسیونیست"ی" و سوررئال دهه 20 و 30 ارجاع دهیم) که در جواب سینمای آلوده و مبتذل(به اعتقاد آنها- اعتقادی که من نیز بر آن مثبت ام.) آنزمان بوجود آمد. نیت اشخاص فیلمساز، دوری جستن از روایت معمول و داستان پردازی بود. آنها بر ذهن مخاطب  اعتماد بیشتری یافتند و به همین علت، به کوششی برای خلق ذهنیات پراکنده خود شدند. گاهی این خیالها به خطوط و اشکال و نور و سایه شد؛ و گاها به مواد اولیه خود سینما! خط بطلانی بر تئاتر فیلم شده.

در این سینما آنچه بیش از همه فعال است، موضوعات و مسائل ارائه شده کارگردان نیست، ذهن شماست که همراه اثر یا بیخبر از آن، کشف میکند. و این خود احترام به مخاطب است و نه فریبش.  

لکن؛ شرم سارم که گویم، ما به فریب عادت داده شده ایم و همواره دلمان میخواهد متوهم بمانیم(ناخواسته) و گول مان بزنند. سینمای اکسپریمنتال ترک عادت میکند و روی تازه زندگی را به ما نشان میدهد. بگونه یی که هر بار کیفیت خود را ساختار جدید میبخشد.

سینمای تجربی، حاکم بر احساسات گرایی نیست. گرچه بیشمار و بیحد احساس دارد؛ احساس ناب انسانیت. (سینماتوگرافی روبر برسون و محمدرضا اصلانی دو نمونه آشکار این سینمایند) و شما را مدام از این سو به آنسو نمیکشاند تا گره یی از داستانی بگشایید. که پیشنهاد میدهد و به مشارکت با اثر فرا می خواند. این با هم شدن یعنی خلق در "لحظه"، یعنی هر "آن" نماها شکل می یابند. هیچ امر ساختگی از پیش مشخص شده یی نخواهد بود. و هیچ فریبندگی. چرا که خود نیز همواره بر تازه شدن موکد.

اما یک تفاوت ویژه هست میان سینمای تجربی دهه 20 تا 30 با اوایل 50 میلادی. در آن سینما، امر آوانگارد یا پیشرو بودن، علیه سینمای تجاری و خنثی خلاصه میشد. یعنی مخالفت با جریان رایج، بجهت تلاش در مسیر "غیر" بودن و پیشرو بودن. این جدای شدن از سینما-تجاری و گیشه ایی- به جا مانده از "دادا" بود.

اما جریان مهمتر سینمای تجربی که شاید متجعب شوید، چگونه بدون اینکه در تاریخ سینما وجودی خارجی داشته، به نمونه می آورمش؛ سینماتوگرافی ست.

سینماتوگرافی واژه ی ابداعی روبر برسون ست. شکلی متعال از فیلمسازی؛ در به نهایت شدن سینما. این شیوه ی روبر برسون هرچند مخالف آثار بی هویت سینما- به حقیقت آثار غیر سینمایی- بود؛  لکن اساس خود را بر ساختار و فرم-ذات سینما- قرار داد. او از ابتدا، آغاز نمود. گویی سینما را تازه متولد ساخت. بواقع اگر سینمای رایج هم نبود او کار خود بهمین شکل ادامه مبخشید.  

روبر برسون از آن جهت بیشتر مهم خواهد شد که، بدون دور ریختن روایت و داستان، و دستکاری های در مونتاژ، و اساسن آن چیزی که به "انتزاع" در سینما تجربی مشهور می باشد؛ آوانگارد می ماند! و بدون آنکه مخاطب مستقیما فهم کند، زهرش را نم نم به بدن آنها فرو می برد.

ویژگی های ساختاری عنوان شده در هر 2 شیوه ی سینمای تجربی، تقریبا یکسان است. اما نوع دیدگاه و کیفیت سینما، ب دو گونه ست. 

 

گفتگو با مجید وفادار، دبیر ششمین جشنواره فیلم سبز (هرمزگان)



محمدرضا رکن الدینی:

ششمین دوره «جشنواره بین‌المللی فیلم و هنرهای تجسمی سبز ایران» با هدف شناسایی بهترین آثار سینمایی و هنرهای تجسمی مرتبط با حفاظت «محیط‌زیست» و «منابع طبیعی» در سطح ملی و بین‌المللی، و نمایش عمومی آنها به منظور ارتقاء آگاهی عمومی و فرهنگ‌سازی در این زمینه، در ۳۱ تیر تا ۶ مرداد ۱۳۹۶ ،  همچون دوره ی پیش، به صورت همزمان در سراسر ایران برگزار خواهد شد.

هرمزگان به عنوان یکی از 6 استان برتر در پنجمین جشنواره فیلم سبز، امسال نیز حضوری مهم در این زمینه خواهد داشت.

به همین بهانه و برای دسترسی به جزئیات بیشتر به سراغ مجید وفادار دبیر ششمین جشنواره فیلم سبز ایران (هرمزگان) در هرمزگان رفتیم.

مهندس وفادار را بیشتر به عنوان مدیر کل حفاظت محیط زیست هرمزگان می شناسیم. اما جالب اینکه ایشان حضوری جدی و مهم در زمینه تولید فیلم دارند.

تهیه کنندگی فیلم هایی مانند: خرسین، محیط بان، سرزمین زیبای من، و دوشوک و مدیریت تولید مستند تجربی خور آذینی نشان از علاقه ایشان به هنر و سینما خواهد داشت.

این گفتگو را با هم می خوانیم :

رکن الدینی : جناب وفادار لطفا در مورد سابقه برگزاری و اهداف جشنواره فیلم سبز بفرمائید.

وفادار: به نام خدا. جشنواره بین المللی فیلم سبز ایران مهمترین رویداد فرهنگی، هنری و محیط زیستی کشور در سال 1377 پایه گذاری شده و تا کنون 5 دوره ی آن برگزار شده است. مرکز اصلی جشنواره در تهران است، که به صورت همزمان در سراسر کشور برگزار می گردد.

مهترین اهداف این جشنواره ترویج فرهنگ حفاظت محیط زیست و تشویق، تولید، شناسایی و ترویج آثار ارزشمند و با کیفیت موثر در جهت استقرار این فرهنگ است. و امید واریم با یاری خدا و همراهی سازمانها و دستگاههای فرهنگی استان دوره ی ششم را درخشانتر از سال قبل برگزار نماییم.

رکن الدینی : همانطور که عرض کردید شما سال گذشته هم حضوری فعال در برگزاری جشنواره در هرمزگان داشتید. که جزو 6 استان برتر هم  شناخته شدید چه عواملی موجب شد که محیط زیست هرمزگان به عنوان استان برتر انتخاب شود؟   

وفادار : ما سعی کردیم جدا از نمایش فیلمها در سه شهرستان بندرعباس(کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و شهرک شرکت پالایش نفت بندرعباس) جزیره قشم، هرمز و لاوان، برنامه های متنوعی برای عامه مردم و هنرمندان فیلمساز و عکاس هرمزگانی نیز برگزار کنیم.

از جمله برنامه های دوره ی پیشین می توان اشاره داشت به :

- نمایش فیلم های جشنواره در 2 نوبت صبح و عصر

- مروری بر آثار محیط زیستی فیلم سازان هرمزگانی

- نمایش آثار محیط زیستی برتر جهان    

- تحلیل و بررسی فیلم های جشنواره با حضور منتقدین

- ورک شاپ تخصصی فیلم با سه موضوع: ساختار در سینمای مستند، پژوهش در سینمای مستند و فیلمنامه در سینمای مستند

- ورک شاپ تخصصی عکس   

- ورک شاپ تخصصی فتوشاپ 

- کارگاه آشنایی با طبیعت گردی

- کارگاه چالش های محیط زیست انسانی و آلاینده ها(مخصوص کودکان و نوجوانان)  

در کنار این برنامه ها که با همراهی هنرمندان استان برگزار شد، نشستهایی تخصصی با حضور فیلمسازان هرمزگانی نیز برگزار گردید.

در حاشیه این برنامه ها نیز، به همت حوزه هنری و شخص انوشیروان پیشدار که به عنوان یکی از حامیان جشنواره در دوره ی پنجم بودند، نشستی صمیمی با مدیر کل صدا و سیمای مرکز خلیج فارس داشتیم که به نتایج روشنی نیز رسیدیم. 

مجموع این برنامه ها سبب شد تا ستاد جشنواره فیلم سبز در هرمزگان یکی از 6 استان برتر کشور شود. 

و  لازم است سپاس گذار  باشم از نفت پاسارگاد، شرکت پالایش نفت بندرعباس، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان و به خصوص شرکت پالایش نفت لاوان که با همراهی این عزیزان دوره ی پنجم را برگزار نمودیم.

رکن الدینی: برای دوره ششم با دستگاه ها و متولیان فرهنگی استان هم نشستهایی داشته اید؟

وفادار : بعد از اینکه ستاد جشنواره تشکیل شد نشستهایی با صنایع هرمزگان داشتیم. خوشبختانه صنایع استان همواره در کار فرهنگی پیشرو بوده اند. و صدالبته کار فرهنگی مرتبط با محیط زیست!

ضمن اینکه جلساتی با ادارات فرهنگی مانند حوزه هنری، فرهنگ و ارشاد اسلامی، میراث فرهنگی، آموزش و پرورش و جهاد کشاورزی برگزار شده است. که هر یک به سهم خود برای مشارکت در ششمین جشنواره فیلم سبز در هرمزگان اعلام آمادگی نموده اند.

رکن الدینی: خروجی این نشستها را چگونه ارزیابی می کنید؟

وفادار : به همراهی مجدد آنها نیز امیدواریم. به خصوص صنایع استان که خود را موظف می دانند در برنامه های فرهنگی که در سطح هرمزگان انجام می شود مشارکت جدی داشته باشند.

رکن الدینی: اعضای ستاد اجرایی دوره ی ششم چه کسانی هستند؟

وفادار : بنا به دستور دکتر ابتکار، رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست، بنده به عنوان دبیر جشنواره مشغول به انجام وظیفه خواهم بود. 

سایر اعضای ستاد هم عبارتند از :

مدیر روابط عمومی: داوود مرزی زاده،

مسئول ستاد اجرایی : محمدرضا رکن الدینی

اعضای شورای سیاست گذاری: مهندس مسیحی، مهندس هاشمی و  میثم قاسمی

رکن الدینی : پیش بینی شما در خصوص حضور و مشارکت مردم چگونه است؟

وفادار : در این خصوص با اداره آموزش و پرورش مذاکراتی انجام شده که سانس های ویژه ای را برای دانش آموزان مقاطع مختلف در نظر گرفته ایم.  

همچنین در حال مذاکره با دانشگاه های استان هستیم که بتوانیم بخش هایی از نمایش فیلمها و حتی کارگاه های جشنواره را در اختیار دانشجویان گرامی قرار دهیم.

رکن الدینی : دوره ی ششم جشنواره در چه شهرهایی برگزار خواهد؟  

وفادار : در تلاش هستیم جدای از بندرعباس و سه جزیره ای که در دوره قبل در برگزاری جشنواره به ما کمک کردند، یکی دو شهر دیگر را به مجموعه خود اضافه نماییم تا بتوانیم فرهنگ حفاظت از محیط زیست را در سطح بیشتری از استان هرمزگان اشاعه دهیم. و چه زبانی گویاتر از تصویر و سینما می تواند ما را در این زمینه یاری دهد!؟  

رکن الدینی: تاریخ برگزاری جشنواره در چه زمانی است؟

وفادار : جشنواره از 31 تیرماه 1396 افتتاح خواهد شد که تا 6 مرداد ادامه خواهد داشت. و استان هرمزگان نیز همزمان با شروع جشنواره در تهران کار خود را آغاز می کند.

جا دارد همین جا از مردم هنر دوست هرمزگانی دعوت نماییم که در این کار فرهنگی مهم یاری رسان ما باشند و با حضور سبز خود، دلگرمی بیشتری برای برگزاری هر چه بهتر ششمین جشنواره فیلم سبز ایران در هرمزگان به ما بدهند.

رکن الدینی: با سپاس از شما که صمیمانه سوالات ما را پاسخگو بودید. اگر نکته خاصی مانده در خدمت شما هستیم.

وفادار: من هم به نوبه خودم از شما و روزنامه ندای هرمزگان تشکر میکنم. و امیدوارم در نشستهایی که طی هفته های آتی با اصحاب رسانه برگزار خواهد شد، نسبت به انتشار اخبار جشنواره همراهی های خوبی صورت پذیرد.   

اینجا چراغی روشن است

 

اینجا چراغی روشن است


پیش از آغاز:

سینمای هرمزگان در سالهای اخیر بشدت روند تولیدی و آموزشی خود را به رکود رسانده است.

این در حالی ست که در یکی دو دهه ی گذشته همواره شاهد تولید آثار از سراسر استان بودیم.

شهرستانهایی مانند بستک و بندرلنگه، میناب و رودان، همه ساله با معرفی فیلمسازان خود، موقعیت سینمایی و فیلمسازی مناسبی را برای استان هرمزگان فراهم می کردند.

تولید 50 فیلم کوتاه طی یکسال، اکنون به رویایی بعید شباهت خواهد داشت. رویایی که در دهه ی گذشته بر شمایل جشنواره های استانی نقش می بست.

سینمای جوان به عنوان متولی اصلی آموزش(و شاید تولید) مسئولیت پذیری گذشته خود را ندارد.

از سوی دیگر شرکتهای فیلمسازی بیشتر به دغدغه ی مالی و ساخت موارد تبلیغاتی مشغولند.  

تهیه کنندگان خصوصی (که در استان معنایی ندارد!) هم هیچگاه به فیلم کوتاه ورود نمی کنند. جز در مواردی نادر که اشخاص ویژه ای مانند سید محمد علی حسینی و بنفشه ابراهیمی از بودجه های شخصی خود برای سینمای هرمزگان هزینه می کنند.

اینجا چراغی روشن است!

در میان این همه آشفتگی و بی نظمی که کمتر یاری رسانی برای سینمای استان وجود دارد، میشود امیدهایی یافت.

حوزه هنری با مدیریت انوشیروان پیش دار، توانسته در سال های اخیر قدمهایی اساسی در این زمینه بردارد.

البته جایگاه استاد علی رضایی، و عبدالله خداکریمی در ایجاد این موقعیت انکار ناپذیر است. اشخاصی که برای نخستین بار راه ورود هنرمندان فیلم ساز آسان نمودند.

اگر بی تعارف باشم باید بگویم که طی چند سال گذشته هنرمندان سینما با احتیاط و مراقبت به حوزه هنری مراجعه داشتند!

حتی بسیاری از دوستان فیلمساز از ورد به آن امتنا می ورزیدند.

مدیریت حوزه هنری(با روشن بینی معاونت خود) جدا از پاکسازی این ذهنیت، حتی کار را به جایی رسانده که امروزه به جرات می توانم بگویم حوزه هنری تنها چراغ و راهنمای سینماگران استان هرمزگان است.

به طوری که در یکی دو سال اخیر پناهگاه فیلمسازان مطرود از .... شده است. فیلمسازانی که با شیوه ی فیلمسازی آنها به بدترین شکل ممکن برخورد و  بی احترامی شده است.

جالب تر اینکه حوزه هنری فیلمسازان را در انتخاب موضوع فیلمهایشان آزاد می گذارد.

نتیجه این امر تولید بیش از 30 فیلم در 3 سال اخیر است! مهمی که در سینمای هرمزگان- اگر نگوییم بی سابقه- کم سابقه بوده.

به اینها اضافه کنید حضور در جشنواره های داخلی از جمله خورشید، پروین اعتصامی و رویش و فستیوال های بین المللی مانند toko ایتالیا ،  SAHAR منچستر انگلیس، و AOF آمریکا که گاها جوایزی هم دریافت داشته اند.

نکته مهمتر اینکه بیشتر این فیلمها از ساختاری تجربی برخوردارند.

به گمان من سینمای تجربی که در هرمزگان متولی خود را به فراموشی سپرده، اکنون می تواند ادعا کند که سرپناهی یافته؛  سینمایی که همواره با مهری مسئولین و مدیران دیگر سازمانها مواجه شده است.

البته باید در کنار انوشیروان پیش دار به عنوان پرچم دار این حرکت تاریخی(توجه دقیق و آگاهانه به سینمای تجربی در استان هرمزگان با توجه به موضوعات بومی و آیینی) از دو چهره ی مهم و موثر حوزه هنری نام ببرم. کسانی که صادقانه در کنار مدیریت حوزه حامی فیلمسازان جوان و گاها پیشکسوت هرمزگانی هستند. که اصلا حضور اینها موجب شده نگاه هنرمندان به حوزه هنری تغییر یابد.

تلاش مجید ذاکری و ایمان خواجویی در زیبا ساختن این شمایل ستودنی می باشد. به گونه ای که در ایجاد شرایط مناسب برای ساختن فیلمهای فیلمسازان از هیچ کوششی دست نمی کشند.

امید است دیگر متولیان فرهنگی، تجربه حوزه هنری را الگوی خود قرار داده و بتوانند یاری رسان سینمای هرمزگان باشند.  


محمدرضا رکن الدینی