پاراجانف : یک انتخاب داشتم؛ سقوط کنم یا تبدیل به یک هنرمند شوم

من 100 داستان کوتاه و شش فیلم نامه دارم. چهار فیلم نامه در آینده نزدیک فیلم خواهد شد. بقیه برای من راز باقی خواهند ماند. اون ها یا یک روز منتشر می شن یا با من دفن خواهند شد.

زمان در زندان سخت می گذشت. اما علی رغم انزوا و دور بودن، چهار فیلم نامه نوشتم. یکی از اون ها داره تبدیل به فیلم می شه. توسط یوری ایلنکو که فیلم " دریاچه قو" را خواهد ساخت. فیلم دوباره محیط بزهکار وآسیب شناسی اون هست.

انزوا آدم ها رو آسیب پذیر می کنه. اون ها تو رو 10 روز زندانی می کنن و تو آسیب پذیر می شی. از لحاظ ذهنی یا جنسی. فقط برای زنده ماندن. چون انزوا خوف آوره.

اگر شما 2000 نفر رو منزوی کنید در یک کمپ در بسته، شرایط غم انگیز و آسیب پذیریه.

شروع کردم به نقاشی کردن. من بعضی از مواد جالبی رو آوردم که در انزوا ساخته بودم. دوستان من معتقدند که من در میان اون همه کثافت به خلوص و پاکی رسیدم. در کارم و در معنویت خودم.

من یک انتخاب داشتم: یا سقوط کنم یا تبدیل به یک هنرمند بشم.

بسیاری از کارهای من توی زندان در ایروان به نمایش در آمدند. نمایشگاه سه ماه برپا بود. در پانزدهم مِی وقتی نمایشگاه تعطیل شد یک صف به طول یک مایل وجود داشت. من زیر ظلم سه دیکتاتور کار کردم و سختی کشیدم. دیکتاتورهایی که در کرملین بودند. امروز پرسترویکا داره نمودار دوره ها رو جستجو می کنه. شاید یک کتاب پیدا بشه در برابر اون سال ها. مثل یک کاردیوگرام. همون طور که استالین وقتی روی کار بود قیمت جوراب رو پایین آورد . بعد مردم خوشحال شدن که جوراب دو کوپک ارزون تر شده. هر شش ماه قیمت جوراب رو پایین می آورد. قیمت نان تغییری نکرد. یک رسم کننده فیلم های اون زمان شوروی و نه تنها مال من، مثل ترسیم کننده نمودار ترور هستند. اون ها ترسیم کننده وحشت هستند. وحشت از شکست خوردن فیلمت. وحشت از گرسنه موندن. تو برای کارت دچار وحشت شدی.

ترجمه : ناسینما

پیاده سازی : سعید عامری سیاهوئی

تنظیم و ویرایش : سینماگران پیشرو گامرون